جدول جو
جدول جو

معنی علی ضریر - جستجوی لغت در جدول جو

علی ضریر
(عَ یِ ضَ)
ابن حسین بن علی اصفهانی باقولی ضریر. مشهور به جامع و مکنی به ابوالحسن. رجوع به ابوالحسن (علی بن حسین...) و علی (ابن حسین...) شود
ابن عبدالله بن علی نطوبسی قاهری ازهری ضریر مالکی سنهوری. ملقب به نورالدین و مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی سنهوری شود
ابن عبدالله بن عبدالجبار شاذلی ضریر. مکنی به ابوالحسن و ملقب به نورالدین. رجوع به شاذلی و علی بن عبدالله بن... شود
ابن اسماعیل اندلسی مرسی ضریر. مشهور به ابن سیده و مکنی به ابوالحسن. رجوع به ابن سیده و علی (ابن سیده...) شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ یِ حَ)
از عالمان اوایل قرن چهاردهم هجری بود. او راست: الاخبارالسنیهو الحروب الصلیبیه، که در سال 1329 هجری قمری در قاهره به چاپ رسید. (از معجم المؤلفین بنقل از ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 42. فهرس دارالکتب المصریه ج 5 ص 14)
ابن احمد حریری. شاعری از غلاه بود و نام او در دمیهالقصر باخرزی آمده است. (از الذریعۀ آقابزرگ طهرانی ج 9 ص 747 بنقل از نسمهالسحر فیمن تشیع و شعر ضیاءالدین)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ خُ ضَ)
ابن محمد بن زهران بن علی رشیدی مصری شافعی، مشهور به خضری. محدث بود (1124- 1186 هجری قمری). او راست: 1- حاشیه بر شرح شبستری بر الاربعین النوویه. 2- شرح لقطهالعجلان. 3- غایهالطلب فی اثبات کفر من سب العرب بغیرسبب. (از معجم المؤلفین بنقل از هدیهالعارفین بغدادی ج 1 ص 769. عجائب الاثار جبرتی ج 1 ص 374)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ صُ غَیْ یِ)
ابن محمد بن عبدالحق زرویلی. مشهور به صغیر و مکنی به ابوالحسن. فقیه بود و ابوالربیع او را بسمت قاضی فاس منصوب کرد و مدتی در جامع اجدع آن شهر تدریس کرد. عمر او بیش از یکصد سال بود و در سال 719 هجری قمری درگذشت. او راست: 1- التقیید علی المدونه، در فروع فقه مالکی. 2- مجموعۀ فتواهای او که شاگردانش آن را جمعآوری کرده اند. (از معجم المؤلفین از الاعلام زرکلی ج 5 ص 156)
ابن زین الدین بن محمد بن حسن بن زین الدین شهید ثانی. مشهور به شیخ علی صغیر. وی نزد عم خود شیخ علی کبیر (متوفی در سال 1013 هجری قمری) تلمذ کرد و تعلیقاتی برکتب او دارد. (از مصنفی علم الرجال آقابزرگ ص 325)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ صَ)
ابن محمد بن حسن بن زین الدین شهید ثانی عاملی جبعی اصفهانی. مشهور به شیخ علی صغیر. فقیه و ادیب و محدث بود. در سال 1013 هجری قمری متولد شد و در سال 1103 ق. در اصفهان درگذشت. صاحب ’مصنفی علم الرجال’ نام او را ’شیخ علی کبیر’ ضبط کرده است. او راست: 1- حاشیه بر شرح لمعه. 2- حاشیه بر الصحیفه الکامله. 3- الدر المنثور فی المأثور و غیرالمأثور، در دو مجلد. 4- الدر المنظوم من کلام المعصوم. 5- السهام المارقه من اعراض الزنادقه. (از معجم المؤلفین). صاحب معجم المؤلفین به مآخذ ذیل نیز اشاره کرده است: الثبت بحرانی ص 23. روضات الجنات خوانساری ص 411. فوائد الرضویۀ عباسی قمی ج 1 ص 322. هدیهالعارفین بغدادی ج 1 ص 759. ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 450. روضات الجنات خوانساری ص 411. امل الاّمل حر عاملی ص 445. و رجوع به مصنفی علم الرجال آقابزرگ ص 331 شود
لغت نامه دهخدا
(عَ)
ابن حسن بن علی بن فضل، مشهور به صردرو مکنی به ابومنصور. رجوع به صردر و مآخذ ذیل شود: معجم المؤلفین ج 7 ص 66 و وفیات الاعیان ج 1 ص 453 و شذرات الذهب ابن عماد ج 3 ص 322 و کشف الظنون ص 773 فهرست المخطوطات المصوره ج 1 ص 461 و فهرست الخدیویه ج 4 ص 248
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ شَ)
ابن حسن بن محمد بن حسن بن قاسم حسنی فاطمی علوی. مشهور به شریف. وی جد ملوک سجلماسی در مغرب اقصی بود. جد او حسن بن قاسم نخستین فرد از این خاندان بود که از ینبعالنخل در حجاز، وارد مغرب شد. علی شریف درسجلماسه پرورش یافت و دیرزمانی در فاس اقامت گزید وبارها در جهاد شرکت کرد و برای پادشاهی از وی دعوت کردند اما او نپذیرفت. و در سال 1069 هجری قمری در سجلماسه درگذشت. (از الاعلام زرکلی از الاستقصاء ج 4 ص 4)
لغت نامه دهخدا
(غَ)
متوفی به سال 721 هجری قمری، علی بن محمد او ابن ابی قصیبه است و جز غزالی مشهور میباشد. او راست: کتاب ’میزان الاستقامه لاهل القرب و الکرامه’. (از کشف الظنون چ 2 استانبول 1941م. ستون 1916)
طوسی. (متوفی به سال 830 هجری قمری) محیی الدین محمد غزالی. از علما و زهاد زمان شاهرخ بن امیرتیمور گورکان بود. (تذکرۀ دولتشاه سمرقندی و تاریخ حبیب السیر از غزالی نامه ص 259)
شاعر. او راست: کتاب ’مرآه الکائنات’ به زبان فارسی که درباره تاریخ از آغاز خلقت تا اواخر دولت سلیمانیه است. (کشف الظنون چ استانبول ستون 1649)
برسوی. (متوفی به سال 941 هجری قمری) مولی محمد برسوی، معروف به دلی برادر. او را دیوانی به ترکی است
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ قَ)
حاجب علی قریب، یا امیر علی خویشاوند. از امرای بزرگ دربار سلطان محمود غزنوی. رجوع به حاجب (علی بن قریب...، شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ کَ)
ابن منصور بن محمد بن ابی المعالی بن احمد حسینی کازرانی الاصل حائری المولد و المدفن، مشهور به علی الکبیر. وی در سال 1207 هجری قمری در کربلاء درگذشت. او را تصنیفاتی است. (از معجم المؤلفین)
ابن محمد بن حسن بن زین الدین شهید ثانی عاملی جبعی اصفهانی. مشهور به شیخ علی صغیر و یا شیخ علی کبیر. رجوع به علی صغیر شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ اَ)
ابن ابراهیم بن محمد بن اسماعیل بن صلاح حسنی یمانی صنعانی، از آل امیر در صنعان. رجوع به علی صنعانی (ابن ابراهیم بن...) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ بَ)
حموی حنفی. وی فقیه و نحوی بود و در نظم سخن دست داشت. در حماه متولد شد و عهده دار فتوی در طرابلس شام بود. و بسال 1090 هجری قمری درگذشت. نام او را مؤلف هدیهالعارفین بصورت ’علی بن عبدالله بصیر حاکمی حموی’ آورده است. او راست: 1- قلائدالابحر، در شرح ملتقی الابحر، که هر دو درفروع فقه حنفی است. 2- منظومۀ حورالعین، در الغازفقه. 3- نظم العوامل الجرجانیه. 4- نظم غررالاحکام منلاخسرو. 5- نظم قواعد الاعراب. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 44). صاحب معجم المؤلفین به مآخذ ذیل نیز اشاره کرده است: کشف الظنون ص 1200. هدیهالعارفین ج 1 ص 762. ایضاح المکنون ج 1 ص 423. خلاصهالاثر ج 3 ص 201. الحقیقه و المجاز ص 43. فهرس مخطوطات الفقه الحنفی بالظاهریه
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ مُرْ ری)
ابن عبدالقادر بن سودۀ مری. مکنی به ابوالحسن. شاعر متوفی در سال 1333 هجری قمری او را دیوان شعری است. (از معجم المؤلفین)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ بَ هََ)
ابن شاهک عصار ضریر بیهقی. وی هنوز به سن نه سالگی نرسیده بود که بینائیش را بر اثر مرض آبله از دست داد. با این حال از خود مایوس نگشت و به تحصیل علوم پرداخت. و از عجایب اینکه او بدون استاد و معلم پی به حقایق برد و مسائل مشکل و مفصل را حل می کرد. پس از حکمت طبیعی و الهی طبعش به ریاضی متمایل گشت و بر اثر کوشش بسیار در این راه، مهندس و منجم قابلی شد بطوری که استخراج طوابع و تقاویم کواکب می کرد. (از ترجمه نزهه الارواح و روضهالافراح شهرزوری چ تهران ج 2 ص 109)
لغت نامه دهخدا
ابن علی بن شجاع ضریر، شاگرد ابن فارس. در ربیع الاول 636 هجری قمری متولد و در شوال 709 هجری قمری درگذشت. (دررالکامنه ج 2 ص 25)
لغت نامه دهخدا